قيام هاى مردمى ويا تولد يك گروه ديگر شبه نظامى؟
عطا احمدى عطا احمدى

 

رسانه هاى افغانى و بين المللى از چندى بدينسو اخبار و گزارشهاى را درمورد قيامهاى مردمى دربرخى ولايات افغانستان از جمله ولسوالى اندر ولايت غزنى پخش و نشر نموده اند كه گويا اين قيام هاى مردمى در مخالفت با اعمال طالبان بخصوص در مخالفت با مسدود نمودن مكاتب بروى دانش آموزان برپاشده  ومردم بطور خودجوش و بدون دخالت و حمايت دولت افغانستان و يا كدام نيروى نظامى وسياسى و سازمان استخباراتى در داخل و يا خارج از كشور، بوجود آمده و هر روز دامنه ايجاد و فعاليت آن در سراسر افغانستان گسترش ميابد.

همه بياد داريم كه ظهور طالبان درسال 1995 نيز همين مسير و همين اهداف را طى نمود، كه گويا اين گروه ( طالبان) يك حركت و جنبش خود جوش طالبانى بوده و بخاطر پايان دادن به جنگهاى تنظيمى مجاهدين و آوردن صلح و ثبات در افغانستان بوجود آمده و هيچگونه پشتوانه خارجى ندارد و با پايان دادن به اين جنگها قدرت را نيز ازطروق مشروع و قانونى به مردم خواهند سپارد و خود دوباره راهى مدرسه ها خواهند شد. درآنزمان مردم خسته از جنگ افغانستان با شنيدن اين پيامهاى طالبان، بيصبرانه در انتظار ورودآنان به كابل بودند و انان وارد كابل شدن كه متاسفانه برخلاف وعده هايشان عمل نمودند و درنهايت مشخص شد كه اين نيرو نتنها خود جوش ومردمى نبود بلكه توسط سازمان استخباراتى پاكستان و حمايت امريكا وسعودى از داخل تنظيم هاى جهادى بر عليه آنان بوجود امده است.

 حكومت مجاهدين كه در ابتدا بخاطر سركوب مخالفين خود از طالبان حمايت مينمود در فرجام مجبور به ترك كابل شده و دست به ايجاد ائتلافهاى جديد زد تا بقاى خويشرا تظمين نمايد.

حالا سوال اينجاست كه اين قيامهاى جديد به اصطلاح مردمى ازكجا منشآ گرفته و رهبران آنان كى ها اند و داراى چى گذشته ء بوده اند؟

براساس گزارشها و مصاحبه هاى نشر شده ، يكى از قوماندانان اين گروه در ولسوالى اندر ولايت غزنى شخصى بنام لطف الله كامران است كه درگذشته با حزب اسلامى گلبدين حكمتيار و طالبان همكارى داشته و مدت دو سال را در زندان بگرام به جرم همكارى با طالبان ، زندانى بوده است. چنانكه ملا عمر قبل از رهبرى طالبان يكى از قوماندان جهادى بود. اما شخص لطف الله كامران خود، هرگونه  رابط و وابستگيش را با همه تنظيمهاى جهادى و گروه طالبان رد مينمايد. اما طالبان ادا دارند كه سازماندهى اين قيامها توسط افراد حزب اسلامى حكمتيار مانند، فيضان والى اسبق ولايت غزنى ويكى از قوماندانان حزب اسلامى حكمتيار،عبدالقيوم سابق ولسوال قره باغ و عبدالجبار شالگرى سابق وكيل غزنى در پارلمان براه انداخته شده و اين افراد از حمايت برخى حلقات قدرتمند در دولت افغانستان برخوردار اند. افرادى چند از ساير تنظيم هاى جهادى مانند محاذ ملى وحركت اسلامى نيز در كنار آنان قرار دارند.

اما آنچه قابل مكث و دقت است اينكه هيچ مرجع و ارگانى دولتى در افغانستان نمى تواند و يا نمى خواهد در مورد ظهور و ايجاد اين گروه و اكمالات آنان معلومات دقيق و رسمى به مردم افغانستان بدهند. اين در حاليست كه اين گروه با جديدترين سلاحها مجهز بوده و در جنگ با طالبان دست بالا دارند و از امكانات بهتر برخوردار اند.

آنچه مبرهن و واضح است اينكه اين حركت بهيچوجه نميتواند يك قيام خودجوش مردمى و بدون حمايت و دخالت اشخاص وافراد در داخل دولت افغانستان واگاهى و اجازه امريكا ومتحدين آن باشد.

بهتر خواهد بود تا مسولين امور دولت افغانستان در اين مورد موضع روشن خود را ابراز داشته و به اين پرسشهاى مردم پاسخ دهند.

آيا ممكن است كه يك قيام مردمى و خودجوش در يك ولسوالى دور افتاده افغانستان از اين همه امكانات برخوردار باشد؟

اين همه سلاحهاى جديد از كجا و از كدام منابع مالى تمويل و خريدارى شده است؟

اعاشه و اباته اين ا فراد از كدام منبع تامين ميشود؟

چرا نيروهاى ناتو و دولت افغانستان در ساحات كنترول شان به اين نيرو ها اجازه فعاليت آزادانه را داده است؟ قرار برخى گزارشات حتى برخى ساحات در ولايات هلمند و قندهار بعد از عمليات هاى تصفيوى توسط ناتو ، كاملآ در اختيار اين گروه قرار داده شده است.

رهبران اصلى اين گروه كيها اند و از كجا تمويل و تجهيز ميشوند؟

و اما من از خود ميپرسم.

آيا تاريخ بار ديگر تكرار خواهد شد؟


July 12th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات